در سالروز ٢٢ بهمن
نابود باد حکومت اسلامى٬ زنده باد جمهورى سوسياليستى !
انقلاب ۵٧ انقلابى عليه حکومت ديکتاتورى سلطنتى و انقلابى براى آزادى و برابرى و از بین بردن فقر و تبعيض بود. مردم حق داشتند که شاه نخواهند٬ ساواک نخواهند٬ فقر و سرکوب نخواهند٬ و زندگى بهترى را بخواهند. اما شکست خوردند. و آنچه سر کار آمد دقیقا نفی تمام این تلاشهای جامعه بود. یک ضد انقلاب اسلامی بود.
مردم انقلاب نکردند که به عقب برگردند٬ کارگران براى اسلام اعتصاب نکردند٬ زنان براى حجاب و تحکيم مردسالارى و قوانين ضد زن بميدان نيامدند. چه سرنگون شدگان و چه بقدرت خزيدگان انقلاب ٥٧ را تحريف ميکنند چون هردو تاريخا نيروئى عليه اراده انقلابى و اهداف انقلابى بودند. در انقلاب ۵٧ نيروى طبقه کارگر و اعتصاب نفت کمر رژيم سلطنتى را شکست اما کارگران نه حزب سياسى خود را داشتند و نه خود را آلترناتيو قدرت سياسى ميدانستند. انقلاب شکست خورد چون جريان ارتجاعى خمينى – بازرگان ابتکار عمل سياسى را از دست حرکت مدرنيستى – سوسياليستى کارگران نفت درآورد و مهر اسلامى به انقلاب کوبيدند. جريان اسلامى را آمريکا و دولتهاى غربى سرکار آوردند که تا ديروز متحد رژيم شاه بودند. اما وقتى فهميدند که ديگر شاه را نميتوان سرپا نگهداشت از وحشت چپ شدن انقلاب٬ از وحشت شعار "کارگر نفت ما٬ رهبر سر سخت ما"٬ خمينى و شرکا را به مردم روی دوش اپوزيسيون مرتجع ملی اسلامی حقنه کردند. ضد انقلاب اسلامى ادامه حکومت سلطنتى بود. دستور کارشان يکسان بود. رژيم اسلامى کار ناتمام رژيم شاه را تمام کرد؛ انقلاب را در خون غرق کرد و مصائبی را بر مردم طی سی سال گذشته تحمیل کرد که نفسها از بازگو کردنش باز می ایستد!
اما امروز نسل جديدى عليه حکومت اسلامى با قدرت بميدان آمده است. ويژگيهاى دوره امروز با دوران انقلاب ۵٧ در اساس متفاوت اند. نه وضعيت امروز تکرار انقلاب ۵٧ است و نه چهارچوبها و افق انقلاب ۵٧ براى پيروزى آزادی٬ برابری و رفاه کفايت ميکند. آنچه را بايد در مورد انقلاب ۵٧ تاکيد کرد٬ و بويژه در مقابل خيل "دگر انديشان" متفرقه اسلامى و سکولار - اسلام زده با صداى بلند اعلام کرد؛ دفاع از حقانيت انقلاب ۵٧ و دفاع از حقانيت عمل انقلابى آن نسل است. حقانيت تلاش براى آزادى و نفى استبداد و ارتجاع را نميتوان با نتيجه آن توضيح داد. همين تلاش تاريخى نسلهاى متمادى٬ يعنى تلاش براى تغيير و ساختن يک دنياى بهتر٬ روندی است که کل تلاشهاى انسانها را براى آزادى و بهتر زيستن بهم پيوند ميدهد. مردم در سال ۵٧ هزار بار حق داشتند که شاه و حکومت سلطنتى نخواهند٬ همانطور که نسل امروز هزار بار حق دارند که حکومت اسلامى نخواهند و يوغ اسلام و سرمایه را بدور بياندازند.
براى پيروزى در مبارزه امروز بايد درسها و تجارب انقلاب ۵٧ را مرور کرد. پيروزى نسل امروز در گرو افقى بلند و آرمانى انسانى و مبارزه اى به اندازه کافى گسترده براى برپائى جامعه اى خوشبخت است. کارگران نفت و طبقه کارگر راديکال ترين نيروى انقلاب ۵٧ بودند. اعتصاب نفت ميخ آخر را بر تابوت رژيم سلطنت کوبيد. اما سهم کارگران انحلال و نابودى شوراهايشان٬ اعدام و کشتار رهبرانشان٬ و در يک مقياس وسيعتر قتل عام آزاديخواهى در جامعه بود. اينبار کارگران و جنبش طبقه ما براى پيروزى بايد يک پاى قدرت سياسى باشد و راه حلش را براى آزادى کل جامعه در مقابل جهانيان بگذارد. در انقلاب ۵٧ ناسيوناليستهای چپ فکر ميکردند که بايد پشت جناحى از طبقه حاکم رفت و رفتند. آنها بخشى از استثمارگران و بورژواها را "خودى" و "ملى" ناميدند و از بازرگان ها و بنى صدرها و خمينى ها دفاع کردند. امروز همان جنبش مردم را به حمايت از موسوى ها و خاتمى ها و خمينى ها دعوت ميکند و عليه اراده انقلابى مردم روضه "خشونت" ميخواند. کارگران٬ زنان٬ جوانان٬ اينبار نبايد اجازه دهند که سازماندهندگان و موئتلفين حکومت وحشت اسلامى٬ برپادارندگان حکومت آپارتايد ضد زن٬ معماران جامعه اى مبتنى بر فقر و گرسنگى و فحشا و اعتياد و بيحقوقى و بى حرمتى٬ شيپور کشان فرهنگ سنتى و پوسيده شرق زده و عقبمانده اسلامى٬ بار ديگر اختناق و ارتجاع را در قالبى جديد به مردم تحميل کنند. اين يک درس مهم انقلاب ۵٧ است. ما اجازه نخواهیم داد که جریانات راست پرو غربی و ملی اسلامی٬ تلاش میلیونها انسان آزادیخواه و برابری طلب را به مسلخ ببرند و بار دیگر ترکیبی از حکومت سلطنتی و اسلامی را با بسته بندی جديدى به مردم حقنه کنند.
انقلاب ۵٧ انقلابى "همه با هم" بود. اينبار ابدا "همه با همى" وجود ندارد. جنبشهاى اجتماعى و سياسى هر کدام در پس اين تحولات آينده متفاوتى را جستجو ميکنند. هر کدام ميخواهند شعارها٬ سمبلها٬ پرچمها٬ خواستها٬ و تمايلات مردم را شکل دهند و ابتکار عمل سياسى را بدست گيرند. جنبش کمونيسم کارگرى نيز شعارها٬ سمبلها٬ پرچمها٬ خواستها٬ و آرمانهاى خود را دارد و ميخواهد به تمايلات وسيع مردم حول آلترناتيو کارگرى شکل دهد. این بار ما اجازه نمیدهیم جریانات راست پرو غربی و ملی – اسلامی و چپ های سازشکار تحت لوای "اتحاد" ما را از رسیدن به اهدافمان باز دارند.
جمهورى اسلامى را مانند رژيم سلطنتى بايد با قيامى ديگر سرنگون کنيم. اما مسئله اساسى از نقطه نظر ما اينست که چه در پروسه سرنگونى و چه در جدالهاى اساسى پس از سرنگونى٬ نفى جمهورى اسلامى به نفى نظم سرمايه دارى بعنوان منشا کليه مصائب امروز منجر شود. کارگران اينبار بايد با پرچم سوسياليستى خود براى کسب قدرت سياسى٬ برپائى حکومت انقلابى کارگرى براى درهم کوبيدن ارکانهاى نظام سرمايه دارى٬ و برپائى يک نظام آزاد و مرفه سوسياليستى بميدان بياند. این جوهر تلاش حزب اتحاد کمونیسم کارگری است.
انقلاب ۵٧ و نيروهاى متشکله آن در مقابل سم مذهب و پرچم سياه اسلام سياسى واکسينه نبود. خيل کسانى که در مقابل حجاب سر تعظيم فرود آوردند٬ سرکوب مخالفين سياسى را توجيه کردند٬ و به عقب مانده ترين و انگل ترين قشر جامعه يعنى آخوند مکان و احترام و قدرت دادند٬ هنوز به وفور وجود دارند. اين همان جنبش موئتلف خمينى است که امروز از حجاب و اسلام و "آيت الله هاى خوب" دفاع ميکند. اينبار جنبش انقلابى زنانه و ضد دين و مدرنيست است و يک شرط پيروزيش درهم کوبيدن هر نوع جريان مرتجع سنتى و ضد زن و تاجر مذهب است. ما براى پيروزى بايد نظام آپارتايد اسلامى و کليه ارگانهاى قدرت مذهب در قوانين و جامعه را درهم بکوبيم و منحل اعلام کنيم.
کارگران٬ زنان و مردان آزاديخواه!
ارتجاع اسلامى رفتنى است. کار اين حکومت را بايد تمام کنيم. اراده انقلابى ما همين را تاکيد ميکند و جهانيان بر آن وقوف دارند. رمز پيروزى متشکل شدن و قدرتمند شدن است. قدرت فائقه را بايد با قدرت آلترناتيوى پائين کشيد. متشکل شويد! شوراهايتان را در کارخانه ها و محلات برپا کنيد! شوراها ارگانهاى مبارزه امروز و ارگانهاى قيام فردا هستند. آزادى را نه شاه نه شيخ نه آسمان به کسى ارزانى نميکند. آزادى امرى مادى است و بايد با نيروى مادى انسانهاى ذينفع در آن متحقق شود. آزادى را بايد گرفت و نگهداشت و تثبيت کرد. جنبش انقلابى طبقه ما همراه ميليونها انسان دردمند و تشنه آزادى بايد با حزب سیاسی خودش٬ حزب اتحاد کمونیسم کارگری٬ براى کسب قدرت سياسى بميدان بيايد.
در سالروز انقلاب ۵٧ بر حقانيت عمل انقلابى اين نسل تاکيد کنيم٬ ياد جانباختگان بيشمار اين انقلاب را گرامى بداريم٬ از درسهاى انقلاب ۵٧ بياموزيم٬ بر ضعفها و رفع کمبودهاى آن متمرکز شويم٬ و با نيروئى سهمگين تر براى پاسخ دادن به وضعيت امروز بميدان بيائيم. انقلاب ۵٧ نهايتا با سرکوب درهم کوبيده شد و شکست خورد. از دل تحولات امروز بايد انقلاب سرخ کارگرى و یک حکومت سوسياليستى قد علم کند! به حزب اتحاد کمونيسم کارگرى بپيونديد! اين حزب نابودى جمهورى اسلامى و نظام سرمايه دارى و برپائى فوری يک جمهورى سوسياليستى است!
مرگ بر جمهورى اسلامى!
آزادى٬ برابرى٬ حکومت کارگرى!
زنده باد جمهورى سوسياليستى!
حزب اتحاد کمونيسم کارگرى
٢٠ ژانويه ٢٠١٠ – ٣٠ ديماه ١٣٨٨